روز جمعیت امسال هم گذشت و کارشناسان و صاحبنظران متعددی راهکارها و راهحلهای مختلفی در زمینه افزایش جمعیت و بالارفتن نرخ تولد ارائه دادند. امروزه بحث جمعیت در کشور ما و بسیاری از کشورهای دنیا به مساله مهمی تبدیل شده و کاهش نرخ تولد و مسنشدن جمعیت، نگرانیهایی را برای نسلهای بعد به دنبال دارد. هر چند اوایل انقلاب، روند افزایش جمعیت به نوعی ادامه داشت اما مسوولان به دلیل نبود زیرساختها و سرعت رشدی که جمعیت داشت، احساس خطر کردند و به این نتیجه رسیدند که باید جلوی افزایش جمعیت را بگیرند. به همین دلیل با روشهای متفاوتی برای کنترل جمعیت اقدام کردند. در آن زمان نرخ رشد جمعیت، 3/8 بود و اگر آن روند ادامه پیدا میکرد جمعیت ما هر 20 سال تقریبا 2 برابر میشد که این مساله هم قطعا تبعات خاص خودش را داشت. حالا پرسشی که پیش میآید این است که آیا سیاستهای کنترل جمعیت و برنامههای تنظیم خانواده به تنهایی باعث کاهش نرخ رشد جمعیت شده یا عوامل دیگری هم در آن دخالت داشته است؟ چرا امروزه باوجود تشویق به افزایش جمعیت و تمهیداتی که در این زمینه فراهم شده است، همچنان نرخ رشد افزایش جمعیت کشورمان زیر 2 است؟ چه مشکلاتی بر سر این راه قرار دارد و ما تا به حال چه کردهایم؟ اینها پرسشهایی است که کارشناسان به آنها پاسخ دادهاند.
با تابلوی تبلیغاتی نمیتوان مردم را به فرزندآوری تشویق کرد
آمار و ارقام همه جوامع نشان میدهد پدیدههایی مانند انقلاب و جنگ که جامعه را دچار دگرگونی یکباره میکنند، یکی از تاثیرات بارز خود را روی خانوادهها میگذارند. تجربه انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به ما جامعهشناسان نشان داد که همیشه یک رابطه تنگاتنگ میان نهاد خانواده، تعداد فرزندان، تمایل به تعداد فرزندان، نهاد اقتصاد و سیاستگذاریهای جامعه و حکومت وجود دارد. همانطور که میدانید ما بعد از جنگ، دچار سیاستهای محدودکنندهای از لحاظ تبلیغاتی برای فرزندآوری شدیم، اما شاید فقط 10 درصد تبلیغات دولتهای بعد از جنگ در محدود ساختن بُعد خانواده و پایین آمدن زاد و ولد و تعداد فرزندان در ایران تاثیر داشت. در واقع آنچه در خانواده ایرانی در دوران بعد از انقلاب اسلامی و بعد از جنگ تحقق پیدا کرده، دو بُعد دارد که یک بُعد آن تحولات اقتصادی و بُعد دیگر آن تحولات فکری است. قبل از انقلاب اسلامی در مجموع 150 هزار دانشجو در دانشگاهها مشغول به تحصیل بودند اما این میزان در حال حاضر 3 میلیون دانشجو و میلیونها فارغالتحصیل دانشگاهی است. امروزه بسیاری از جوانان شهری و روستایی ما تقریبا در همه رشتههای دانشگاهی از دورههای مختلف آموزشی عبور کردهاند و با طرز تفکرهای جدیدی آشنا شدهاند که شیوه زندگی آنها را تعیین میکند.
به عبارت دیگر جامعه متحولشده، از یک سو از نظرفکری و از سوی دیگر از نظر اقتصادی و اینها دست به دست هم دادهاند تا جمعیت شهرنشین شده ما، تمایلی به فرزندآوری یا افزایش تعداد فرزندان نداشته باشد، بنابراین فقط تبلیغ کردن در مورد کاهش یا افزایش تعداد فرزندان در جامعه موثر نیست. اگر در حال حاضر تمام خیابانها و بزرگراههای شهرها را پر از بیلبوردها و آگهیهای افزایش فرزند بکنیم و در آنها بنویسیم، فرزند بیشتر زندگی بهتر، باز هم نمیتوانیم زوجها را برای داشتن بیش از یکی دو فرزند ترغیب کنیم. تحقیقات جامعهشناسان نشان میدهد بسیاری از زوجهای جوان ابتدای زندگی تمایلی به داشتن فرزند ندارند و بیشتر مایلند در سالهای اول پس از ازدواج لذت بیشتری از زندگیشان ببرند.
مشکل دیگر ما این است که برخلاف قانون اساسی، اقتضائاتی که لازمه یک زندگی خانوادگی سالم است برای همه مردم فراهم نیست. هرچند در کشورهای اروپایی و اسکاندیناوی نیز با وجود گستردگی مناسب امکانات بیمهای و بیمههای اجتماعی و حمایتهایی که از خانوادهها میشود، باز هم تمایلی به داشتن فرزند زیاد در خانوادهها وجود ندارد. به گونهای که بعضی از کشورها از راه مهاجرپذیری به جوانسازی و افزایش جمعیت جوان خود اقدام میکنند. همه اینها به این دلیل است که طرز تفکر و طرز تلقی آدمها نسبت به زندگی خودشان، همسر و فرزندشان تغییر کرده است.
علاوه بر اینها ما در کنار زوجهای بارور، زوجهای ناباروری هم داریم که آنها هم میتوانند با اقداماتی صاحب فرزند شوند و برای بهبود وضع جمعیتی جامعه تاثیرگذار باشند. این کاری است که سیستمهای بهداشتی درمانی و مراکز ناباروری در حال انجام آن هستند، اما در کنار این اقدامات، حمایتهای دیگری هم باید از زوجهای نابارور به عمل بیاید که از جمله آنها میتوان به حمایتهای بیمهای اشاره کرد.
نتیجه اینکه برای آنکه بخواهیم یک جمعیت جوان مستمر داشته باشیم حتما باید سیاستهای بهتری در مسائل جمعیتی در بعد کلان در سطح جامعه تبیین کنیم زیرا افزایش جمعیت با تابلوهای تبلیغاتی برای تشویق به فرزندآوری میسر نیست.
دکتر سیدحسن حسینی
استاد دانشگاه علومپزشکی تهران
باید برای هزینههای سنگین درمان ناباروری چارهجویی کنیم
کاهش جمعیت تبعات بسیاری دارد. یکی از تبعات آن در 50 سال آینده، کاهش نیروی جوان و افزایش جمعیت سالمندان است. در نتیجه برخلاف نیروی کار کم، هزینههای زیرساختی برای حفظ و نگهداری سلامت سالمندان زیاد خواهد بود. از اینرو در حال حاضر سیاست کشور این است که جمعیت افزایش پیدا کند زیرا این نرخ رشد باعث نگرانی است.
اقداماتی که ما در حوزه جمعیت و باروری انجام دادهایم، به 2 قسمت تقسیم میشود، قسمت اول مربوط به زوجهایی است که بارور هستند و مشکلی برای فرزنددار شدن ندارند. قسمت دوم هم مربوط به زوجهای نابارور است. طبق آمار حدود 20 درصد زوجها نابارور و 80 درصد زوجها بارور هستند. یک جنبه عدم تمایل زوجها به فرزندآوری، نداشتن فرزند سالم است. در این شرایط زوج با اینکه بارور هستند ولی به دلایل مشکلات ژنتیکی که در خانواده وجود دارد و فرزندان ناسالمی که به دنیا آمدهاند، تمایلی به بچهدار شدن ندارند و نگران هستند فرزندی که به دنیا میآید مشکلات و نقایص متعددی داشته باشد. در حالی که روشهای پیشرفته تشخیص ژنتیکی و تکنولوژیهای درمان باروری میتوانند کمک کنند و اطمینان صددرصد به زوجها بدهند که میتوانند فرزند سالمی به دنیا بیاورند و این یک قدم به جلو برای رفع نگرانی زوجهای بارور است.
لازم به ذکر است عواملی مانند تاخیر در ازدواج، تاخیر در فرزندآوری، افزایش سن، اقدام به درمانهایی مانند شیمیدرمانی، رادیوتراپی و... که افراد را با ناباروری مواجه میکند، آلودگیهای محیطی و... از مهمترین عوامل تهدیدکننده باروری محسوب میشوند، بنابراین صرفنظر از عوامل اجتماعی، راهکار ما بهعنوان تخصصی که داریم مساله حفظ باروری است. اینجاست که اقداماتی مانند فریز تخمک، فریز اسپرم، فریز جنین و فریز بافتهای تولیدمثل مانند بافت بیضه برای پسربچهها و بافت تخمدان برای خانمها میتواند راهکاری علمی و عملی باشد تا زوجها دیگر نگران مساله افزایش سن، تاخیر در فرزندآوری و مشکلاتی از این قبیل نباشند.
مساله مهمی که باید در مورد زوجهای نابارور در نظر گرفت هزینههای بالای درمان و تبعات فرهنگی، اجتماعی ناباروری آنهاست. این مساله میتواند روی کار و شغل زوج تاثیر بگذارد تا حدی که حتی ممکن است فرد شغلش را از دست بدهد، زندگیاش از هم بپاشد و... از طرفی درمان ناباروری نیز شرایط خاص خودش را دارد. از جمله اینکه گران است و تمهیداتی میطلبد که همه زوجهای نابارور با شرایط اقتصادی مختلف نمیتوانند از آن استفاده کنند. آگاهیدادن و اطلاعرسانی به زوجها در مورد اینکه چطور با مشکلشان مواجه شوند یا چه زمانی برای درمان اقدام کنند نیز حائزاهمیت است. زوجهای نابارور باید بدانند برای درمان، حتما باید به مراکز درمان ناباروری مراجعه کنند و با رفتن به مطب و سایر مراکز غیرمربوط وقتشان را تلف نکنند. درمان ناباروری یک درمان چندرشتهای است و چند متخصص باید با هم کار کنند.
دکتر محمدمهدی آخوندی
رئیس انجمن علمی جنینشناسی و بیولوژی تولیدمثل
20 درصد باروریهای ایران عامدانه سقط میشوند
سلامت باروری بحث فردی و فقط مربوط به خانمها نیست و به نظر میرسد مسائل پزشکی، حقوقی، روانشناسانه و جامعهشناسانه زیادی را در حول خود دارد و بحثهای فرهنگی و مذهبی، در این حیطه بسیار تاثیرگذار است، اما یکی از مباحث مهم در این زمینه، بحثهای اخلاقی است. مسایل تنظیم خانواده، کنترل جمعیت و حتی روشهای کمک باروری چالشهای اخلاقی زیادی دارند. به عنوان مثال نگهداری طولانی گامت، فریز جنین، اهدای گامت و جنین و رحم جایگزین مباحث روز کشور ما هستند و حولوحوش آنها دهها موضوع اخلاقی وجود دارد که باید مباحث مربوط به آنها را حل کنیم و برایش قوانین و چهارچوب داشته باشیم. حتی مشاورههای ژنتیک، مشاورههای قبل و بعد از لانهگزینی و مباحث تعیین جنسیت همگی باید قانونمند باشند. بسیاری از این مباحث به کرامت انسانی برمیگردند. ما باید بدانیم تا چه اندازه در تصمیمهایی که برای رویان یا جنین میگیریم مجاز هستیم. در نظر گرفتن شان و شخصیت رویان بسیار مهم است. به هر حال در معارف ما، بحث عروج روح مطرح است و قبل از عروج روح ممکن است تصمیمگیریهای ما در مورد نحوه برخورد با رویان متفاوت باشد. این مبحثی است که برخی دیگر از ادیان الهی هم به آن اشاره کردهاند. حال اینکه عروج روح چه هست و از نظر ساختار مادی و کمال چه تغییراتی در جنین رخ میدهد، یک بحث جداست. از اینرو قوانینی در کشور برای سقط جنین در نظر گرفته شده که این قوانین در منطقه ما بینظیر است. از جمله اینکه سقط جنین 3 شرط دارد؛ اول اینکه سقط جنین در صورت نیاز باید قبل از عروج روح انجام شود. دوم اینکه باید تشخیصی داشته باشیم که کاملا قطعی باشد و لزوم سقطدرمانی را تایید کند و بالاخره اینکه ادامه بارداری منجر به زجر جنین شود، اما چنین موجودی حتی اگر در آن روح عروج نکرده باشد برای ما مهم است و اینطور نیست که خیلی آسان بتوان برای سقط جنین حتی قبل از عروج روح تصمیم گرفت، بنابراین نباید سقط جنین را ساده انگاشت.
از منظر اخلاقی، سقط جنین یک کار نکوهش شده است و تقریبا تمام ادیان الهی غیراخلاقیبودن این کار را قبول دارند اما در عین حال سقطدرمانی یا سقط جنین پزشکی در شرایطی که جنین زجر میکشد یا جان مادر تهدید جدی میشود، کار درستی است. براساس آماری که پزشکی قانونی ارائه داده حدود 6 تا 7 هزار مورد در سال سقط جنین قانونی ثبت شده است و البته عده زیادی هم به هر دلیلی سقط غیرقانونی دارند. به نظر میرسد براساس آمارها 15 تا 20 درصد باروریها در کشور عمدا سقط میشوند. همچنین برخی آمارها نشان میدهند 99 درصد باروریهای خطرناک در کشورهای در حال توسعه اتفاق میافتد بنابراین ما باید برای این مساله هم برنامه داشته باشیم. خطرات جسمی و روحی این باروریها میتواند برای مادر مشکلساز باشد اما ارزیابی سود و ضرر زمانی که فرد فقط خودش نیست و جنینی هم دارد، یک بحث بسیار جدی است. در این زمینه ما 3 قانون مهم در کشور داریم؛ قانون اول، قانون سقطدرمانی است که در سال 1384 تصویب شده، دوم قانون اهدای گامت و جنین به زوجهای نابارور که در سال 1382 به تصویب رسیده و سوم راهنمای تشخیص ژنتیک و تحقیق روی گامت است که همه اینها جزو مباحث جدی در زمینه جمعیت و باروری است. حتی در مساله اهدای جنین که طبق مدارک علمی حدود 40 تا 30 درصد موفقیتآمیز است باید شرایطی را در نظر گرفت. به راستی چه کسی را باید برای اهدای جنین پذیرفت؟ آیا اهدای جنین به زن مجردی که تقاضای آن را دارد، منطقی است؟ آیا اهدای جنین به خانمهای با سن بالا که در معرض عوارض بارداری هستند، خانمی که اعتیاد دارد، بیماری که ناراحتی کلیه و سرطان دارد یا به بیماریهای عفونی به خصوص ایدز مبتلاست کار درستی است؟ همانطور که میبینید مسائل بسیار زیادی حول و حوش همین یک بحث وجود دارد. اگر بخواهیم به بحث انجماد جنین هم وارد شویم مسائل زیادی پیش خواهد آمد. انجماد جنین به چه منظوری؟ به منظور پزشکی یا مقاصد اجتماعی؟ اگر والدین جنین انجمادشده دچار اختلاف و طلاق شدند با جنین چه کنیم؟ اگر والدین از دنیا بروند آیا میتوانیم از جنین استفاده کنیم و برای تولیدمثل بعد از مرگ والدین اقدام کنیم یا خیر؟ همانطور که اشاره شد مباحث بسیار زیادی در مباحث اخلاقی حول و حوش باروری و تولیدمثل وجود دارد که باید همه آنها را در نظر گرفت و به آنها پرداخت. موضوع افزایش سن جمعیت در همه کشورها یک موضوع جدی است. در حال حاضر ما حدود 5/5 میلیون فرد بالای 65 سال سن داریم. براساس مدارک و شواهد سازمان بهداشت جهانی یکی از کشورهایی که در دهههای آتی، پدیده افزایش سن جمعیت در آن جدی میشود کشور ما است بنابراین باید با این پدیده آشنا شده و شرایط را مهیا کنیم. کشورهایی که به شدت کنترل جمعیت میکردند در یک برهه زمانی جمعیتشان را برای باروری آزاد گذاشتند و حتی توصیه به باروری کردند برای اینکه میخواهند نسل جوانشان را افزایش دهند. هرچند برخی از این کشورها جمعیت کمی هم ندارند اما تغییر سیاست دادهاند. در ایران هم افزایش جمعیت جزو سیاستهای کلان نظام است. جمعیت مسن کشور مسالهای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. قبل از انقلاب امید به زندگی مردان 56 سال و برای زنان 54 سال بود اما امروز این میزان به 72 سال برای مردان و 74 سال برای زنان رسیده است که این میزان در سالهای بعد نیز افزایش پیدا خواهد کرد. اینها در کنار نرخ باروری و سایر مسائل به ما این نکته را متذکر میشوند که باید در سیاستهای کلان کشور به فکر برنامهریزی و پیگیری سیاستهای راهبردی باشیم اما همزمان باید به مسائل پیرامون آن از نظر اجتماعی، اخلاقی، دینی و... نیز توجه کنیم.
دکتر محمدباقر لاریجانی
معاون آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
ناباروری بیماری نیست
یک مساله مهم در بحث جمعیت و باروری، رسیدگی به مشکلات زوجهای نابارور است. قبل از هر بحثی باید بدانید ناباروری یک بیماری نیست، بلکه به دلیل جنبههای مختلف جسمی، روانی، اجتماعی و... که در ایجاد آن دخالت دارد، میتوان آن را یک نشانگان نامید. از نظر روانی مهمترین اقدام برای درمان زوجهای نابارور برچسبزدایی از آنهاست. برچسب زدن یک آفت بزرگ برای زوجهای نابارور است. بسیاری از این افراد تصور میکنند به دلیل مشکلی که دارند مورد توجه نزدیکان و اطرافیانشان هستند و این تصور درست یا نادرست میتواند آنها را از جامعه، محیط کار و اطرافیانشان دور کند. این مساله میتواند عوارض بسیاری برای زوج به همراه داشته باشد و علایمی از افسردگی و اضطراب در آنها ایجاد کند. در واقع یکی از دلایل بزرگ مراجعه زوج نابارور برای درمان، غیر از اقدام برای فرزندآوری برچسبزدایی از خودشان است.
از سوی دیگر توجه به فرزندآوری یکی از الزاماتی است که برای بلوغ روانی اجتماعی افراد ضرورت دارد. تمام افرادی که داشتن فرزند را تجربه کردهاند نسبت به کسانی که چنین تجربهای نداشتهاند، از بلوغ بیشتری برخوردارند. زوجها بعد از بچهدار شدن دغدغههای جدیدی پیدا میکنند. حتی لذایذ و بهرهمندی آنها از آنچه که در دنیا هست تغییر پیدا میکند و اولویتهایشان عوض میشود. همه اینها را در صورتی میتوان تجربه کرد که صاحب فرزند شده باشیم، بنابراین زوجی که بچهدار نمیشود به این مرحله از رشد روانی اجتماعی نمیرسد.
طبق نظریه روانی اجتماعی اریکسون وقتی انسانها در مراحل رشدی خود گامبهگام جلو نمیروند در جایی دچار پسرفت میشوند، بنابراین اگر بخواهیم جامعهای داشته باشیم که بلوغ روانی اجتماعی خوبی داشته باشد باید کمک کنیم همه افراد، این مراحل رشدی را یک به یک طی کنند. از اینرو توجه به امر باروری و فرزنددار شدن از جهت برچسبزدایی و بلوغ روانی و اجتماعی زوج لازم و ضروری است.
دکتر بهزاد قربانی
عضو هیات علمی
پژوهشگاه ابنسینا